بالاخره اسم پدر پسر شجاع معلوم شد
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۰۸۸۵۵
کارتونهای بسیاری در دهه شصت از تلویزیون پخش میشدند که یکی از آنها «پسر شجاع» نام داشت. ناطقان: دهه شصت دوران بیتکراری است. پای جعبه جادو تازه به خانهها باز شده بود و پخش برنامههای کودک برای کودکان جایگاه ویژهای داشت. هرچند که تلویزیونها اغلب سیاه و سفید بودند و زمان برنامههای کودک کم. اما هنوز طعم و مزه لذت بخش این کارتونها زیر دندان کودکان دهه شصتی هست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از جمله این کارتونها که هنوز هم گاهی اوقات از تلویزیون پخش میشود، «پسر شجاع» است. داستان یک سگ آبی که با دوستان خود در یک دهکده زندگی میکند.
این انیمیشن دو بعدی در سال ۱۹۷۳ میلادی اواخر دهه چهل شمسی در استودیو Knack ساخته شد و تا پایش به ایران باز شود، چند سالی طول کشید. جالب اینجاست که این کارتون نام اصلیاش دون چوک مونوگاتاری است و اولینبار در سال ۱۹۷۵ از کانال ۱۲توکیو پخش شد و تا پایش به ایران برسد چند سالی از تولدش گذشته بود و اوایل دهه۶۰ بالاخره روی آنتن رفت. این کارتون ۲۶ قسمت داشت که هرکدام ۴۰ دقیقه زمان داشت اما از آنجایی که تلویزیون ما هیچوقت قسمتهای ۴۰ دقیقهای پخش نمیکرد تقریبا هر اپیزود آن با ممیزی در دو قسمت به مدت یک ربع از تلویزیون پخش میشد.
بالاخره اسم پدر پسر شجاع چه بود؟
طراحی اولیه شخصیتهای کارتون پسر شجاع در بهار ۱۹۷۳ شکل گرفت و در نهایت پدر و پسر که شخصیتهای اصلی کار بودند، طراحی شدند. پسر «دان چاک» و پدر چاک «دون ارسطو» نامگذاری شدند. برای کارتون هم نام «دوستان جنگلی زاوازاوا» انتخاب شد. در جنگل زواواوا که همان صحنه است، اتفاقات و حوادث مختلفی رخ میدهد و داستانهای زیادی وجود دارد که چاک و دوستانش آنها را حل میکنند.
پسر شجاع و پدرش در کنار رودخانه جابجاب در مرکز جنگل زاواوا زندگی میکنند. در نسخه ژاپنی خرس مهربون دایگو نام دارد. خانم کوچولو اسمش لارا است. یک خرگوش هم بود که نامش میمی است. اسم شیپورچی هم ترومپت نام دارد که احتمالا نام فارسی او هم برگرفته از همین موضوع است. روباه اسمش کانتور است و خرس قهوهای هم clapperboard نام دارد.
بالاخره اسم پدر پسر شجاع معلوم شد/ چیزهای مهمی که درباره «پسر شجاع» نمیدانید
جهانگردی پسر شجاع پیش از ورود به ایران
نام «پسر شجاع» را ایرانیها روی این کارتون گذاشتند و شخصیت اصلی آن که یک سگ آبی بود گذاشتند. اما جالب است بدانید که این انیمه پیش از ورود به ایران و در دهه ۸۰ میلادی در کشورهای عربی هم پخش شده بود و آنجا هم حسابی گرفته بود. البته آنها این کارتون را با دوبله و اسم «سنان» روانه آنتن تلویزیونهایشان کردند.
این انیمیشن برای اولین بار در خاورمیانه در سال ۱۹۸۲ از تلویزیون عراق و سپس در تلویزیون کویت و الجزایر در سال ۱۹۸۴ پخش شد.
شاید جالب باشد که بدانید، در دوبله عربی هم اسامی شخصیتها کاملا تغییر یافته بود و در نسخه عربی نام پسر شجاع سنان نام داشت. پدر او رحمان نام دارد. به پزشک دهکده نعمان میگویند و خانم کوچولو نامش لالا است. برای خرس مهربون نام بنان را انتخاب کردهاند و شیپورچی نامش زبور است. روباه کوسه روباه و خرس قهوهای فورفور نام دارد.
نام فرانسوی پسر شجاع و خانم کوچولو
پسر شجاع حتی در کانادا هم شهرت دارد و به زبان فرانسوی و با نام «بیور کوچولو» روانه آنتن شده است. این نمایش همچنین به زبان فرانسوی در کبک کانادا توسط Radio-Canada در دهه ۱۹۷۰ پخش شد.
از نکات قابل توجه این است که همان طور که در ایران نام پسر شجاع برای این سگ آبی انتخاب شده، در فرانسه هم نامهای متفاوتی برای شخصیتهای این انیمیشن انتخاب شده است.
به عنوان مثال نام جنگلی که آنها در آن زندگی میکنند، کلرفونتین نام دارد و به پسر شجاع، بیور کوچولو میگویند. نام خرس مهربون که دوست صمیمی پسر شجاع بود نیز، نانورس است. خانم کوچولو همبازی پسر شجاع و خرس مهربون نیز لی لی نام دارد.
همه کسانی که این کارتون را دیدهاند میدانند که پسر شجاع یک پدر داشت که بیشتر اوقات خود را در خانه سپری میکرد. او اغلب پیپ میکشید، کتاب میخواند و به علوم طبیعی و نقاشی روی بوم علاقهمند بود. پدر پسر شجاع همسر خود را سالها قبل از دست داده بود و به تنهایی فرزندش را بزرگ میکرد.
جالب اینجاست که در دوبله فرانسوی هم این شخصیت که در نسخه ژاپنی دون ارسطو نام دارد، اسم خاصی ندارد و به نام آقای بیور شناخته میشود. البته مادر خرس مهربون هم با نام مادر نانورس و مادر خانم کوچولو هم با نام مادر لی لی شناخته میشوند. دکتر بز هم پزشک دهکده بود که در نسخه غیرفارسی با نام دکتر بوک شناخته میشود و ۷۰ سال سن دارد.
بدمنهایی به نامهای شیپورچی، خرس قهوهای و روباه
اما همان طور که میدانید محوریت قصه پسر شجاع داستانهایی بود که در جنگل میگذشت و دردسرهایی که یک گرگ، روباه و خرس برای او ایجاد میکردند. ما در نسخه فارسی آنها را به نامهای شیپورچی، روباه و خرس قهوهای میشناختیم.
اما جالب است که بدانیم در دوبله فرانسوی نام شیپورچی، گرو است. او باهوشترین عضو این گروه است و اغلب ایدههایی برای خنثی کردن نقشههای بیور کوچولو یا اخاذی غذا از ساکنان جنگل کلرفونتین یا حتی ایجاد اختلاف به منظور از بین بردن رقیبش مطرح میکند.
بد نیست بدانیم که خرس قهوهای هم که در کارتون میبینیم، اصلا خرس نیست! او یک گورکن است که لوردود نام دارد و خدمتکار گرو یا همان شیپورچی است. اسم روباه هم فاینود است.
موسیقی متن جذاب این کارتون ساخته هیروشی یامازاکی بود که البته ترانه روی تیتراژش برای پخش از تلویزیون حذف شد.
بالاخره اسم پدر پسر شجاع معلوم شد/ چیزهای مهمی که درباره «پسر شجاع» نمیدانید
دوبلهای که به سریال جان داد
این سریال را غلامعلی افشاریه در اوایل دهه شصت خورشیدی برای شبکه اول سیما دوبله کرد.
صداپیشگان نقش پسرشجاع، نادره سالاری و مهوش افشاری بودند. ناهید امیریان به جای خرس مهربون و مهین برزویی به جای خانم کوچولو صحبت میکردند. از بین دوبلورها صدای پرویز نارنجیها برای نقش دکتر (بز)، اصغر افضلی برای نقش روباه و جواد پزشکیان برای نقش خرس قهوهای مشهور شدند.
افشاری: برای دوبله پسر شجاع حالت فکم را تغییر میدادم
مهوش افشاری در گفت و گویی درباره دوبله کارتون پسر شجاع گفته است: من اول خرس مهربون را میگفتم و بعد از آنکه برای خانم سالارپور سفری پیش آمد، دوبله پسر شجاع را هم بعد از چند جلسه اول به عهده گرفتم. به همین دلیل آن پدر گفتن معروف را هم در همان قسمتهای اول خانم سالارپور عنوان کرده بود و در ادامه من سعی کردم آن را طوری پیش ببرم که کسی متوجه تغییر صدای او نشود. به همین خاطر همان تیپ را ادامه دادم.
آنموقعها ما سعی میکردیم برای هر شخصیتی تیپ ویژهای بسازیم، موضوعی که همیشه به بچههایی که با آنها کار میکنم، توصیه میکنم. مثلا ما برای نقش خرگوش یا همان خرسها و پسر شجاع حالت فکمان را تغییر میدادیم و دندانهایمان را جلوتر میآوردیم. همین باعث میشد که آن فرم پدر گفتن شکل بگیرد و برای خیلیها جالب باشد.
در زمان صداپیشگی این شخصیت و برخی دیگر از کارها، آنقدر تیپ ویژهای برای آن ساخته بودم که اغلب مردم با صدای عادی هم نمیتوانستند حدس بزنند که من مثلا پسر شجاع هستم. ما شنبهها برای این مجموعه کار میکردیم و به یاد دارم که آقای افشار مدیر دوبلاژ بودند. از آن جا که تعداد زیادی در استودیو جمع میشدیم یادم است که فضای شادی داشتیم و خیلی شوخی میکردیم و خوشحال بودیم. همین پشت صحنه و حس و حال خوبی که وجود داشت هم باعث میشد که هر کس نقشش را با بیشترین انرژی ایفا کند.
تورج نصر: شیطنتهای شیپورچی همچنان ادامه دارد
به گزارش ایرنا، تورج نصر دوبلور شیپورچی نیز در مصاحبهای راجع به دوبله کارتون پسر شجاع عنوان کرده است: اگر بخواهم برای شیپورچی اسم بگذارم به آن تورج نصر میگفتم، چون او بچگی من است. زمانی که بیشتر از پنج بار مدرسه عوض کردم و هر بار با مادرم پرونده به دست به دنبال جای تازهای بودیم. این شیطنتها همچنان ادامه دارد، برای همین اغلب نقشهای پرشیطنت به من پیشنهاد داده میشود.
در مورد این مجموعه خاطرات زیادی وجود دارد که در آن لحظه خیلی جالب بود، اما با گذر زمان قدیمی شده و تعریفش لطف چندانی ندارد. با این حال به گفته او فضای شاد پشت صحنه باعث میشد تا گذشت زمان را حس نکنند و این اتفاقی بود که در کمتر کاری رخ میداد. منبع: عصر ایران برچسب ها: اسم ، پسر شجاع ، پدر پسر شجاع
منبع: ناطقان
کلیدواژه: اسم پسر شجاع پدر پسر شجاع خانم کوچولو خرس قهوه ای خرس مهربون شخصیت ها برای نقش پخش شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۰۸۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نویسندهای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده
همشهری آنلاین: هیچ. مطلقا هیچ. هرچه گشتم که سوژهای برای این یادداشت پیدا کنم، مطلقا چیزی نیافتم. میخواستم موضوعی باشد که خودم را سر شوق بیاورد و ترغیبم کند به نوشتن. اما نشد. نه اینکه دل و دماغ نوشتن نداشته باشم یا سختم باشد که بخواهم ذهنم را وسط روز برای نوشتن چیزی سروتهدار مرتب کنم. البته اینها هم بود که خودش کمچیزی نیست.
آدم ممکن است به هزار و یک دلیل دل و دماغ نداشته باشد، خسته باشد، دلزده باشد، دلمرده باشد، ملول باشد یا کلی مسئله و مشکل دیگر داشته باشد که جلوی نوشتنش را بگیرد. یا اصلا شاید ذهن آدم نخواهد چنددقیقهای آرام بگیرد و چیزهایی را که نباید فراموش کند، قدر نوشتن یک یادداشت فراموش کند و بگذارد آدم کارش را کند. ذهن است دیگر. زورش از آدم بیشتر است. میرود پی چیزی که خودش میخواهد. یکوقت نشستهای سرِ کار، اما به خودت میآیی و میبینی که رفتی دنبال ذهن و سرِ کارِ دیگری. اینطوری است دیگر. ولی از اینها مهمتر اینکه نشد. این «شدن» حتی از فرمانبری ذهن هم برای نوشتن مهمتر است. باید بشود که نوشت. اگر نشود، هرچه هم جان بِکنی و آسمانوریسمان ببافی، نمیشود. این شدن هم شرایط و الزامات خودش را دارد. باید نور مناسب باشد. باید هوا جریان داشته باشد. باید دما تنظیم باشد. سروصدا نباشد. چیزی مزاحمت نشود. کسی پیات نیاید. فکری پس ذهنات رژه نرود و با صدای پایش کلافهات نکند. خلاصه عامل مخلی در میان نباشد، تازه آنوقت سوژه همه حواست را بدزد و آنقدر درگیرت کند که اگر نور نبود، هوا نبود، گرم بود، سرد بود، صدا بود، دردسر بود، موی دماغ بود، خیال کنی مهمترین کارت این است که بشینی و چیزی را که میخواهی بنویسی، بنویسی و تمامش کنی و خیالت راحت شود.
اینجور وقتها راحت میشوی. حتی ممکن است چیزی که نوشتی خیلی هم چیزی نباشد، اما بالاخره آن «شدن» اتفاق افتاده و باعث و بانیاش هم تو بودهای. ولی نباید زیاد در این حس و حالِ راحتی بمانی. باید زود خودت را برای ناراحتی آماده کنی. بالاخره چیزی که ناراحتت کند پیدا میشود. خیلی هم معطلات نمیکند. حتی لازم نیست انتظار بکشی. ناغافل از راه میرسد. باید حاضر باشی که غافلگیر نشوی. هرچند این هم کفایت نمیکند و جوری میآید که غافلگیر میشوی بالاخره.
غافلگیری خیلی هم بد نیست. شاید اگر غافلگیر شوی، راحتتر سوژهای برای نوشتن پیدا کنی. اگر از غافلگیری هم غافلگیر نشدی، حواست باشد که اوضاع خیلی خیط است. مشکل جای دیگری است. کاری از دست تو ساخته نیست. از دست هیچکس هیچکاری ساخته نیست. آنهایی هم که کاری از دستشان میآید، کاری نمیکنند و تو میمانی بیسوژه، بینوشته، بییادداشت.
کد خبر 846932 منبع: همشهری آنلاین برچسبها روانشناسی مجله روانشناسی